جنبه های روان شناختی بیمارستان زدگی

به گزارش وبلاگ دیتالاین، اغلب مردمی که در جوامع صنعتی زندگی می کنند، حداقل یکبار در طول زندگی خود در بیمارستان پذیرش می شوند. برای عده ای از مردم بیمارستان زدگی ممکن است یک نمای منظم و دائمی زندگیشان باشد (پیتس و فیلیپس، 1998).

جنبه های روان شناختی بیمارستان زدگی

نویسنده: آنتونی جیمز کرتیس

مترجم: دکتر فرامرز سهرابی

اغلب مردمی که در جوامع صنعتی زندگی می کنند، حداقل یکبار در طول زندگی خود در بیمارستان پذیرش می شوند. برای عده ای از مردم بیمارستان زدگی ممکن است یک نمای منظم و دائمی زندگیشان باشد (پیتس و فیلیپس، 1998). بیمارستان زدگی با تغییراتی در نظم روزانه و فقدان استقلال و از دست دادن خلوت شخصی همراه است. تیلور (1995) اثرات روانشناختی بیمارستان زدگی را روی بیماران مورد بررسی قرار داد و پی برد که از لحظه پذیرش، بیماران اضافه بر بیماری یا اختلال شان، اضطراب را هم تجربه می کنند. آنها همچنین علاوه بر بیمارستان زدگی و نگرانی توأم با نقش اجباری که باید در شرایط تمام نشدنی باقی بمانند، گیجی را هم تجربه می کنند. همزمان از بیمار انتظار می رود که یار و همکار مشاور باشد و نقش وابستگی خود را بدون اینکه زیاد التماس کند، آشکار نماید. بیماران، هنگامی که از لحاظ فیزیکی (جسمانی) در بستر بیماری هستند ممکن است علائم مختلف روانشناختی مثل افسردگی و اضطراب قابل توجهی را هم نشان دهند. دغدغه مربوط به نتیجه آزمایشات و جراحی ممکن است بیخوابی (الگوهای آشفته خواب)، ترس، کابوسهای شبانه و ناتوانی در تمرکز حواس را بدنبال داشته باشد.

به علاوه ارتباط بین بیماران و کادر بیمارستان ممکن است به اضطرابها بیفزاید. بویژه موقعی که اطلاعات بوسیله کادر بیمارستان بعلت احتمال ترس از سوءتعبیر یا اضطراب بیشتر آنها از بیماران دریغ می شود. چنین سلب ارتباط و فقدان ارتباط متقابل ممکن است در تطابق بیمار با نقش بیمارستانی بیمار (که نتیجه فرایند اجتماعی شدن است) تأثیر بگذارد (تیلور 1995). وظیفه اصلی، تشکر از دکتر و کادر پرستاری است که با رفتار مناسب، پیروی از مقررات و دستورالعملها و همکاری کامل با انتظارات بیمارستان و معیارهای موجود در زمینه ارتباط متقابل را فراهم می کنند. کادر بیمارستان این نقش بیمار خوب، فعال، عدم درخواست از کادر و هم رفتارهایی که نشان همکاری است را تقویت می کنند. در عوض بیماران بد ممکن است زیاد سؤال کنند و یا در مورد درمان خود شکایت و گله کنند و آن را زیر سؤال ببرند. واکنش نسبت به اینگونه بیماران ممکن است بستگی به شدت بیماری آنها داشته باشد. در حالی که بیمارانی که حالشان وخیم است اغلب شکایات خود را فراموش می کنند. بیمارانی که شاکی هستند و بطور جدی مریض نیستند، بطور قابل ملاحظه ای در کارکنان بیمارستان تحریک ایجاد می کنند (لیدرمن و گریسو (1)، 1985).

شماری از محققان بحث کرده اند که بیمار خوب بودن ممکن است همیشه روش مؤثری، برای بهبودی نباشد. بیماران خوب در مراقبت از خود نقش فعالی را بعهده نمی گیرند و ممکن است در گزارش الگوهای علائم نو یا در حال تغییر، عاجز باشند (پتیز و فیلیپس 1998). چنین رفتار انفعالی ممکن است احساسات درماندگی آموخته شده (2) را توسعه دهد. درماندگی آموخته شده حالتی است که در آن بیماران یاد می گیرند که نمی توانند موقعیتهایی را که در آن قرار دارند، تغییر دهند (سلیگمن (3)، 1975). خاتمه، واکنش های مربوط به بیمارستان زدگی با فرهنگ زبانی وابسته که بین بیماران و مراقبان آنها وجود دارد، حمایت نمی شود. شیوه زبان ممکن است خیلی با معنی باشد ولی در یک زمینه و بستر مقدماتی (در سطح قبل از دبستان یا مهدکودک) دریافت شود. از بیماران خواسته می شود که فوری به تخت خود بپرند لباسهای خود را بکَنند و بچه خوبی باشند. کاربرد زبان هرگز امری خنثی نیست و در این بستر ممکن است هم بوسیله بیمار و هم متخصص به مثابه حفظ وضع موجود و یا حتی توسعه تفاوت در نقش ها تلقی شود. آشکارا، روانشناسی نقش مهمی در برجسته کردن این ارتباطات بین فردی و مسایل ارتباطی بازی می کند. روانشناسی همچنین راههای اطمینان بخشی را که با آداب محترمانه دوطرفه همراه است، پیشنهاد می کند.

آمادگی برای جراحی

اگر بیمارستان زدگی همه مسائل وابسته را با خود به همراه دارد، آمادگی برای جراحی و دیگر فرآیندهای پزشکی موفقیت آمیز، همه این ها و مسایل بیشتری را دربردارد که باید موردملاحظه قرار گیرد. مقدار و نوع آمادگی پیشنهاد شده که در عمل هم پیاده شده است، بسته به ماهیت برنامه بیمارستان، نوع درمان و ویژگیهای شخصیتی بیمار فرق می کند. جراحی ترکیبی از تجربه بیهوشی، پیش بینی درد، شکاف یا برش در اثر استفاده از سوزن ها و چاقوها را دربرمی گیرد. هر یک از این رویدادها به خودی خود فشار آفرین هستند ولی، کاربرد مختلط و ترکیبی آنها ممکن است مخصوصاً در پیش بینی و کنار آمدن با آن استرس ها مشکل تر باشد (پیتس و فیلیپس، 1998).

آمادگی برای جراحی از بکاربردن انواعی از درجه بندی بالینی (مثل درجه بندی اضطراب). شاخص های فیزیکی (مثل فشار خون) و استفاده از دارو قبل از عمل جراحی (مثل مسکن هایی که درد را تخفیف می دهند) تشکیل یافته است. در بین همه اینها، ابزارهای مقدار گیری و ارائه اطلاعات به بیمار اهمیت محوری دارد که ممکن است دارای دو نوع اصلی باشد:

* اطلاعات در مورد فرایند عمل: بیماران در مورد جریان عملی که باید اجرا شود، شامل وقت، روز و طول عمر جراحی آگاه می شوند.

* اطلاعات حسی: بیماران از حسهایی که انتظار تجربه اش را دارند، مثل ماهیت و تداوم درد آگاه می شوند.

به علاوه، درباره رفتارهایی که بهبودی مؤثر را ارتقا می بخشند (استراحت در تخت بیمارستانی، تمرین نور و غیره) و رفتارهای احتمالی که باید از آنها اجتناب کند (مثل خراش انداختن، سیگار کشیدن و غیره) به بیمار دستورالعمل هایی داده می شود. این دستورالعمل ها البته برحسب نوع و ماهیت جراحی متفاوتند.

تحقیق نشان می دهد که آگاهی از تفاوتهای فردی (مثل تفاوت در شخصیت افراد) در جریان آمادگی برای جراحی ممکن است مفید باشد ( پیتس و فیلیپس، 1998). آگاهی از ویژگیهای شخصیتی بیمار به متخصصان سلامت کمک می کند که مقدار مناسبی از اطلاعات را در سطح درستی برای بیماران در نظر بگیرند تا اضطراب آنها را کاهش دهند و فهم آنها را بالا ببرند. همین طور، بیماران از لحاظ برگزیدن شیوه های کنار آمدن یا سازگاری (فعالیتهای شناختی و رفتاری برای کنترل رویداد فشارزا) در واکنش به جراحی که در پیش است، تفاوت دارند. برخی از بیماران ممکن است شکارچیان اطلاعات بوده و درباره همه جوانب جراحی شان بدنبال اطلاعات باشند. در حالی که دیگر بیماران بی خیالان اطلاعات بوده و ترجیح می دهند که درباره جراحی اطلاعاتی به آنها داده نشود. شواهد اخیر گرایش و تغییر به سمت طبقه قبلی بیماران (شکارچیان اطلاعات) را پیشنهاد و توصیه می کند.

فواید آمادگی مؤثر برای جراحی هم از لحاظ فیزیولوژیایی و هم از نظر روانشناختی مطرح است. فواید فیزیولوژیایی عبارت از کاهش فشار روانی است که بنوبه خود برانگیختگی سیستم عصبی سمپاتیک را کم می کند و عملکرد سیستم ایمنی بدن را بهبود می بخشد. فواید روانشناختی شامل کاهش در اضطراب و افسردگی و افزایش سطح کنترل شخصی است. همه این فواید به نوبه خود بهبودی مؤثر را بالا می برند.

پی نوشت ها:

1.Leiderman and Grisso

2.Learned helplessness

3.Seligman

منبع مقاله :

کرتیس، آنتونی جیمز، (1384)، روانشناسی سلامت (بهداشت روانی)، ترجمه فرامرز سهرابی، تهران: انتشارات طلوع دانش، چاپ سوم

منبع: راسخون

به "جنبه های روان شناختی بیمارستان زدگی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "جنبه های روان شناختی بیمارستان زدگی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید